یکی بگه چرا لب تشنه می‌بُری سرو

یکی بگه چرا لب تشنه می‌بُری سرو

[ حسین قربانچه ]
یکی بگه چرا لب تشنه می‌بُری سرو؟
گوشات مگه نمی‌شنوه بُنَیَّ‌های مادرو؟

این اولین شکاره که تنش رو برمی‌گردونن
نگاش به خیمه‌هاست می‌خوان سرو به زور بچرخونن

به خیمه‌ی زن‌هاست حواسش
یکی دو ساعت دیگه تو دست اَخنسه لباسش
چکمه رو صورتش می‌ذاره 
حسین گریه می‌کنه خولی اداشو درمیاره

حسین جان، چقدر اسم قشنگت گریه داره...

یا مظلوم یا اباعبدالله...

نظرات