ای پیکر برهنهی بیسر حسین من آیا تویی عزیز پیمبر حسین من؟ پیدا نمیکنم به تنت جای بوسهای جز جای تیر و نیزه و خنجر حسین من بگذار تا زنم به گلوی بریدهات یک بوسه با نیابت مادر حسین من ای بر تنت سلام و جوابِ سلام ده از حنجر بریده به خواهر حسین من زخم تنت ز حدّ تصَوّر، بوَد فزون زخم دلت هزار برابر حسین من ترسم کُشند دختر مظلومهی تو را او را نگیر اینهمه در بر حسین من برخیز و بر مسافر شامت، اذان بگو قرآن بخوان در این دم آخر حسین من