یا اباعبدالله الحسین جلوهی روی تو بود طورِ مناجات ما کعبهی کوی تو بود قبلهی حاجات ما شربت دیدار تو آب حیات همه صحبت این ناکسان مرگ مُفاجات ما بی تو اگر میروم چاره ندارم ولی این همه دوری نبود شرطِ مُکافات ما وعدهی ما و تو در بَزم یزید پلید تا کنی از طَشت زَر جلوه به میقات ما تا تو شدی کشته و ما بی سَر و سامان شدیم یکسَره سرگشتهی کوه و بیابان شدیم خیمه و خرگاه ما رفت به باد فنا به لَجهی غم اسیر دچار طوفان شدیم پردهگیان تو را حجاب عزّت درید تا که تماشا گه پردهنشینان شدیم شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار اباالفضل سپهدار اباالفضل جهانگیر اباالفضل جهاندار اباالفضل دید کَاندر حرم خُسروِ خوبان، شده بس ناله و اَفغان و پر از شیوَنِ طفلان، همهشان موی کَنان، موی پریشان، دل برِیان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعهی آبی برسانی به لب سوختگان، کَز عطش آتش بگرفته لب ما عباس یا ابوفاضل