ای وای پر از زخمی، ای وای پر از خونی عطشان اگه بودی، عریان نمیمونی نترس اگه غارت شده پیروهنت چادرمو میندازم رو بدنت منم شبیه خیمههات میسوختم کاشکی خودم برات کفن میدوختم خدای من، خدای من عریانه بچهی باحیای من خدای من، خدای من ببین چقد تنهان بچههای من بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ، بُنَیَّ... دیدم توی مقتل، سینت پر از تیره شمر از سنان داره، خنجر رو میگیره تیرا رو از سینه بیرون میکشه میشینه رو سینه تا آماده شه با خنجرش ضربهی محکم میزنه رگای نامرتبت سهم منه خدای من، خدای من کشتن بچمو جلو چشای من خدای من، خدای من به هیچ کسی نمیرسه صدای من صل الله علیک یا ابا عبدالله...