اقتربت الساعه قیامته دور و برت

اقتربت الساعه قیامته دور و برت

[ سیدمهدی میرداماد ]
اقتربت الساعه قیامته دور و برت 
با یه بدنِ بی جون، دارم میام بالاسرت 

وانشَقَّ القَمَر، پیش علقمه 
افتادی روی، پای فاطمه 

اهل حرم دارن میگن 
با دلای بی تاب برگرد 

حتی شده بی دست پاشو 
حتی شده بی آب برگرد 

"ساقیِ حرم کجایی، وانقَطَعَ رجائی" 
*** 

ای قمرِ خوش سیما، داداش چقد درهم شدی 
سرو رشید خیمه، شبیهِ قدّم خم شدی 

مثل قلب من، فرق تو دوتاست 
هر جای تنت، جای نیزه هاست 

داری با هُرم این روضه 
میزنی آتیشم پاشو 

پیر شدم از داغِ اکبر 
پیرتر از این میشم پاشو 

"ساقیِ حرم کجایی، وانقَطَعَ رجائی" 
*** 

خونِ روی چشماتو، با گریه هام پاک میکنم 
با دست خودم دارم، دو دستتو خاک میکنم 

زخمات وا شده، غرق خون شدی 
سردارِ حرم، تیربارون شدی 

تو میری و بی تو عباس 
کار حرم میشه دشوار 

عاقبت من گودال و 
عاقبت زینب، بازار 

"ساقیِ حرم کجایی، وانقَطَعَ رجائی" 
***

نظرات