اشکم اگر به وسعت بال مگس چکد آن را به نرخ گریهی خونبار میخری فهمیدم آخر از چه به چشم تو آمدم ما را به عشق حیدر کرار میخری ******** نداشت فرصت هیچ استخاره در کوچه نداشت مادر من راه چاره در کوچه به جای اشک که از چشم مادرم میریخت ز روی خاک بچینم ستاره در کوچه درخت آدمی اما ابلیس بود ظاهر شد چهها کشیدم از آن بدقواره در کوچه نه تازیانه نه در نه قلاف موی مرا سفید کرده فقط یک اشاره کسی نبود ببنید چگونه میپیچم صدای ضربهی سیلی دوباره چه ضربهای که از آن ضربه گوشهی ابرو گرفت بر لبهی سنگ خاره در کوچه چه ضربهای که از آن ضربه بند بند دلم شبیه نامه شده پاره پاره در کوچه همین که مادرم افتاد بر زمین افتاد نفس نفس نفسم در شماره هنوز هم که هنوز هست سخت میگردم برای یافتن گوشواره در کوچه *********