یا اباعبدلله ایها الصادق یابن رسول الله ای وای دل امام آزردن ای وای دوباره هیزم آوردن ای وای شیخ الائمهی ما رو شبیه مرتضی بردن آتیش وقتی که زبونه میکشید پشت در همسر خونجگر نداشت دلا بسوزه واسه اون مادری که در افتاد روشو هیچکی بر نداشت خونهای که درش سوخت یاسی که گل پرش سوخت الهی من بمیرم بچه با مادرش سوخت آتیش که شعله ور شد وقت لگد به در شد الهی من بمیرم فاطمه بی کمک شد ای وای آقام از نفس افتاده ای وای به روی خاکا افتاده ای وای میون کوچهها یاد سه ساله دختر افتاده حرمت آقامون شکسته شد اما غارت نشد پیراهنش دلا بسوزه پاسه اون آقایی که عریان شد بین صحرا بدنش جد شریفت آقا به دست نیزه دارا جلو چشای زینب تنش شد اربا اربا درسته دیدی آقا ولی به چشم خون بار خواهرتو ندیدی جلو چشم تشنه بودی و از آب فرات محروم بودی قلبت میتپید زنده بودی و رگهاتو برید نوح الائمه گفت که نوح الحسین