ای همه هستی، خراب یک نگهت باد حال خرابم، به یک نگاه تو آباد (یه داغه، یه درده، که انگاری مثه باده خزونه یه بغضه، که داره، بازم قلب ماها رو میسوزونه یه مرده، غریبه، کسی حالشو اصلاً نمیدونه)۲ بازم شعله از در زبونه کشید بازم اهل یک خونه در اضطراب بزرگِ قبیله، دلش خون شده با دستی که حبسه میون طناب (این همه زجر و مصیبت، واسه این آقا زیاده صادق آل عبا رو، میبرن پای پیاده)۲ سیدی امام صادق... بدون عمامه، آقا رو میبرن از دل خونه غرورش، شکسته، بمیرم که چشاش کاسهی خونه زمین خورد، تو کوچه، رو دستاش داره از کینه نشونه نفس میزنه باز، نفس میزنه مثه حیدر از غصه قلبش پُره داره روضه میخونه زیر لبش مثه مادرش هی زمین میخوره (روضهی قد کمونی، پیش چشماشه همیشه غیر گریه واسه مادر، روز آقا شب نمیشه)۲ سیدی امام صادق... یه روضه است، که یادش، دل عالمو خون کرده همیشه همونی، که داغش، شکسته دل ما رو مثه شیشه تو مقتل، نوشته، مثه روز حسین پیدا نمیشه کسی که خدا روضه خونش شده تو گودالِ خون، دست و پا میزنه تن نیمه جونش روی خاکه و داره مادرش رو صدا میزنه تا دم مقتل رسیده، خواهرش با دیدهی تر دخترش تو خیمه داره، میزنه بر سینه و سر مظلوم حسین غریب حسین بی کس حسین تنها حسین اباعبدالله...
عالیه