ابا المظلوم ابا المظلوم

ابا المظلوم ابا المظلوم

[ علیرضا قانعی ]
ابالمظلوم...

(بابا، خوش اومدی به ویرونم
بابا، ببخش اگه پریشونم

بابا، می‌خوام پیش سرت باشم
ولی دیگه نمی‌تونم)۲

از وقتی زجر بی حیا زدم
داره می‌لرزه پای دخترت

من دل‌تنگم واسه صدای تو
تو دل‌تنگ حرف‌های دخترت

چی بگم بابایی؟از این‌که معجرم سوخت
بابا، موی سرم سوخت

وقتی که حرف بد زد
خیلی بابا، دلم سوخت

بابا، بغلم کن ثوابه، برا بچت عذابه
که ببینه جای آغوش تو بابا، توی بزم شرابه 


بابا، جان خالی تو صحرا، دور از چشم سقا
سیلی خوردن بابایی
باز رحمت بر صیاد، زجر از بس زجرم داد
کاش می‌کردم بابایی
یا لگد نفسم رو برید، روی خارا منو می‌کشید

چند وقته دلگیرم، من با عمو قهرم
بردن منو بینه، یک عده نامحرم

بگو این‌جوری به بندم نکنن
بیشتر از این، گله‌مندم نکنن

بابایی، خیلی سرم درد می‌کنه
بگو از موهام بلندم نکنن 

ابالمظلوم...

نظرات