چه کاروانی، چه عاشقانی
5313
101
- ذاکر: وحید شکری
- سبک: زمینه
- موضوع: ورود کاروان به کربلا
- مناسبت: شب دوم محرم
- سال: 1401
چه کاروانی، چه عاشقانی
ستارهها کنار هم چه کهکشانی
در این سیاهی سحر دمیده
مدینةُ النّبی به کربلا رسیده
آی برخیزید
ریگهای بیابان برخیزید
به احترام حسین
باید برخواست برخیزید
آی برخیزید
خارهای مغیلان برخیزید
نگاهتان به زمین
زینب اینجاست برخیزید
ایل و تبار امام، اُدخُلوها بِسَلام
بیت خیرالانام، اُدخُلوها بِسَلام
شده وقت قیام، اُدخُلوها بِسَلام
سلام اَیُّهَا الکِرام ...
چه خانِدانی، چه یاورانی
علم به دوش قافله، چه پهلوانی
علم گرفته، چه آبرویی
رقیه روی شانهاش، عجب عمویی
ماه پیدا شد
شبهای بیابان زیبا شد
بگو به رود فرات
دریا تشریف فرما شد
آب شیدا شد
باد از نفسش روحافزا شد
به یُمنِ مَقدَمِ او
خاک تُربت اعلا شد
ای کَس و کار حسین، اُدخُلوها بِسَلام
ذوالفقار حسین، اُدخُلوها بِسَلام
جان نثار حسین، اُدخُلوها بِسَلام
سلام اَیُّهَا الکِرام ...
عجب طنینی، عجب اَذانی
چه قامتی، چه هیبتی، عجب جوانی
تمام صحرا، به شک میوفتد
پیمبری تو یا امیر مؤمنانی
حیدر آمد
آرایش این لشکر آمد
عصای دست پدر
لیلای مادر آمد
اکبر آمد
در قامت پیغمبر آمد
چه فاتحانه علی
سمت این خیبر آمد
ای نوهی مرتضی، اُدخُلوها بِسَلام
شیرِ شیر خدا، اُدخُلوها بِسَلام
این تو و این کرب و بلا، اُدخُلوها بِسَلام
سلام اَیُّهَا الکِرام ...
ستارهها کنار هم چه کهکشانی
در این سیاهی سحر دمیده
مدینةُ النّبی به کربلا رسیده
آی برخیزید
ریگهای بیابان برخیزید
به احترام حسین
باید برخواست برخیزید
آی برخیزید
خارهای مغیلان برخیزید
نگاهتان به زمین
زینب اینجاست برخیزید
ایل و تبار امام، اُدخُلوها بِسَلام
بیت خیرالانام، اُدخُلوها بِسَلام
شده وقت قیام، اُدخُلوها بِسَلام
سلام اَیُّهَا الکِرام ...
چه خانِدانی، چه یاورانی
علم به دوش قافله، چه پهلوانی
علم گرفته، چه آبرویی
رقیه روی شانهاش، عجب عمویی
ماه پیدا شد
شبهای بیابان زیبا شد
بگو به رود فرات
دریا تشریف فرما شد
آب شیدا شد
باد از نفسش روحافزا شد
به یُمنِ مَقدَمِ او
خاک تُربت اعلا شد
ای کَس و کار حسین، اُدخُلوها بِسَلام
ذوالفقار حسین، اُدخُلوها بِسَلام
جان نثار حسین، اُدخُلوها بِسَلام
سلام اَیُّهَا الکِرام ...
عجب طنینی، عجب اَذانی
چه قامتی، چه هیبتی، عجب جوانی
تمام صحرا، به شک میوفتد
پیمبری تو یا امیر مؤمنانی
حیدر آمد
آرایش این لشکر آمد
عصای دست پدر
لیلای مادر آمد
اکبر آمد
در قامت پیغمبر آمد
چه فاتحانه علی
سمت این خیبر آمد
ای نوهی مرتضی، اُدخُلوها بِسَلام
شیرِ شیر خدا، اُدخُلوها بِسَلام
این تو و این کرب و بلا، اُدخُلوها بِسَلام
سلام اَیُّهَا الکِرام ...
نظرات
نظری وجود ندارد !