سید محمدرضا نوشه‌ور

پاشو جون رقیه چشمت زدن پهلوون رقیه

1779
12
پاشو جون رقیه
چشمت زدن پهلوون رقیه
چشماتو واکن عباس
تو خیمه چشماش گریونه رقیه

دیدم جسمت در هم شد
بالا سرت داداش کمرم خم شد
چقدر سرنیزه خوردی
که شکل صورتت واسم مبهم شد

حرم بعد از تو تنهاس
وصیت بابام یادته عباس
توی لشکر دشمن
حرف از اسیریِ زینب کبراس

ادرک اخاتو وقتی شنیدم
خودمو تا علقمه کشیدم
افتادم یاد غربت زینب
وقتی که وضع جسمت رو دیدم

واویلا واویلا علی الحرم(۲)

رنگ من پریده
اینکه تو دوباره بیای به خیمه دیگه بعیده
دلهره گرفتم
جای دخترای علی مگه مجلس یزیده

خاطرت عزیزه
اما بعد تو خاک بی کسی رو سرم می‌ریزه
می‌شنوی صدا رو
می‌شنوی از الان تو جمعشون صحبت از کنیزه

چشمت روشن، جای ما مگه بزم شرابه
وقتی نیستی، دور دست هممون طنابه

عباس جیب المای لسکینه(۲)

روی لبم واویلا، کسی ندیده توی دنیا
که با لبای تشنه سقا، بمیره در کنار دریا

یار و علمدار من منو نزاری تنها ای کاش
به فکر غصه‌های من باش یه کاری کن غریبم دادش

پاشو ببین ای سقا که حرمله سه شعبه داره
میشه رباب دیگه آواره، میره رو نی سر شیر خواره

پاشو ببین ای سقا چه نقشه‌ها دارن این لشگر
میان به پشت خیمه آخر، برای نبش قبر اصغر

اباالفضل (۲)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش