میشویم امشب، با اشک دیده هم جای میخِ در، هم تازیانه کردی وصیّت، ساعات آخر غسلت دهم یا فاطمه، امّا شبانه حالا میفهمم علّتِ، وصیتت رو خواستی نبینم روزِ روشن، صورتت رو کُشته منو بازویِ تو خونابۀ پهلوی تو مُـردم تا دیدم رویِ تو خانوم جوونم قرارمون چی میشه پس تنهام گذاشتی هم نفس خونه شده برام قفس خانوم جوونم وای، مادرم مادرم مادرم ********