میشه بهم بگی سپردیام به کی؟ مَحرمامو دیدم روی نیزه یکییکی هنوز نخوردی آب که دارم اضطراب من و تو میرسیم بههم تو مجلسِ شراب زینبِ تو با خولی همسفرِ بازاره به بوریا میسپارم که جسمتو برداره حسین غریبِ مادر... **** امان از گودال، بهپا شد جنجال ببخشن سادات، تنت شد پامال میونِ اعداء، غریب و تنها رو خاک افتادی، زدی دست و پا نانجیبا از راه رسیدنو پیکرِ زخمیتو کشیدنو هر کی با هر چی شد تو رو زد اشکایِ زینبو ندیدنو وای بیهوا میزدنت، از جفا میزدنت پیرِمردا همگی، با عصا میزدنت فِرقَةٌ بسیوف، فرقةٌ بِرِماء مونده جای نعلِ تازه روی سینهی شاه خواهرت رو تَل، غرق گریه و آه دست و پا زدنت رو با گریه کرده نگاه تورو بد میزدن، با لگد میزدن پیرمردا جای هرکسی نزد، میزدن با سنان میزدن، بیامان میزدن مُشتی مستِ بیحیا، نعرهزنان میزدن مونده رویِ زمین، پیکرِ تو رها السّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلَ الْقُری خواهرت اگه نیست، رفته شامِ بلا ریگ و رَمل بیابون برات گرفته عزا سیّد الشهداء، سیّد الشهداء، یا مُقطّع الأعضاء... **** ای تشنهلب که طاقتِ خنجر نداشتی گویا غریب بودی و مادر نداشتی غمِ تو میون هر قلب و دلی حسین یارالی حسین، آه یارالی حسین با غمت چه کنم تشنهی کربلا بگو السّلامُ عَلى مَن هُتِکَت حُرمَتُهُ نَفَس المَهموم بِدمِ المظلوم ابیعبدالله سیّدالشهدا شاهِ کربُبلا