میشه بهم بگی
1979
8
- ذاکر: کربلایی میثم تربتی
- سبک: شور
- موضوع: حضرت زینب (س)
- مناسبت: شب ششم محرم
- سال: 1401
میشه بهم بگی سپردیام به کی؟
محرمامو دیدم رویِ نیزه یکییکی
هنوز نخوردی آب که دارم اضطراب
من به تو میرسم تویِ مجلسِ شراب
زینب تو با خولی همسفرِ بازاره
به بوریا میسپارم که جسمتو برداره
حسین غریب مادر
*****
امان از گودال، به پا شد جنجال
ببخشن سادات، تنت شد پامال
میونِ اعداء غریب و تنها
رو خاک افتادی زدی دست و پا
نانجیبا از راه رسیدنُ
پیکرِ زخمیتو کشیدنُ
هر کی با هر چی شد تو رو زد
اشکایِ زینبُ ندیدنُ
وای بیهوا میزدنت، از جفا میزدنت
پیرِمردا همگی، با عصا میزدنت
فِرقَةٌ بسیوف، فرقةٌ بِرِماء
مونده جایِ نَعلِ تازه رویِ سینهی شاه
خواهرت رو تَل غرقِ گریه و آه
دست و پا زدنت رو با گریه کرده نگاه
تورو بد میزدن، با لگد میزدن
پیرمردا جای هرکسی نزد، میزدن
با سنان میزدن، بیامان میزدن
مُشتی مستِ بیحیا، نعرهزنان میزدن
مونده رویِ زمین، پیکرِ تو رها
أَلسَّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُری
خواهرت اگه نیست، رفته شامِ بلا
ریگ و رَمل بیابون برات گرفته عزا
سَید الشهداء، سَید الشهداء، یا مُقطع الاعضاء
*****
ای تشنه لب که طاقتِ خنجر نداشتی
گویا غریب بودی و مادر نداشتی
غمِ تو میونِ هر قلب و دلی حسین
یارالی حسین، آه یارالی حسین
با غمت چه کنم تشنهی کربلا بگو
أَلسَّلامُ عَلى مَن هُتِکَت حُرمَتُهُ
نَفَس المَهموم بِدم المظلوم اَبی عبدالله
سیدالشهدا شاهِ کربُبلا
محرمامو دیدم رویِ نیزه یکییکی
هنوز نخوردی آب که دارم اضطراب
من به تو میرسم تویِ مجلسِ شراب
زینب تو با خولی همسفرِ بازاره
به بوریا میسپارم که جسمتو برداره
حسین غریب مادر
*****
امان از گودال، به پا شد جنجال
ببخشن سادات، تنت شد پامال
میونِ اعداء غریب و تنها
رو خاک افتادی زدی دست و پا
نانجیبا از راه رسیدنُ
پیکرِ زخمیتو کشیدنُ
هر کی با هر چی شد تو رو زد
اشکایِ زینبُ ندیدنُ
وای بیهوا میزدنت، از جفا میزدنت
پیرِمردا همگی، با عصا میزدنت
فِرقَةٌ بسیوف، فرقةٌ بِرِماء
مونده جایِ نَعلِ تازه رویِ سینهی شاه
خواهرت رو تَل غرقِ گریه و آه
دست و پا زدنت رو با گریه کرده نگاه
تورو بد میزدن، با لگد میزدن
پیرمردا جای هرکسی نزد، میزدن
با سنان میزدن، بیامان میزدن
مُشتی مستِ بیحیا، نعرهزنان میزدن
مونده رویِ زمین، پیکرِ تو رها
أَلسَّلامُ عَلی مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُری
خواهرت اگه نیست، رفته شامِ بلا
ریگ و رَمل بیابون برات گرفته عزا
سَید الشهداء، سَید الشهداء، یا مُقطع الاعضاء
*****
ای تشنه لب که طاقتِ خنجر نداشتی
گویا غریب بودی و مادر نداشتی
غمِ تو میونِ هر قلب و دلی حسین
یارالی حسین، آه یارالی حسین
با غمت چه کنم تشنهی کربلا بگو
أَلسَّلامُ عَلى مَن هُتِکَت حُرمَتُهُ
نَفَس المَهموم بِدم المظلوم اَبی عبدالله
سیدالشهدا شاهِ کربُبلا
نظرات
نظری وجود ندارد !