ماهِ روزیم و آفتاب شبیم از قدیم عاشقیم در طلبیم ما عجمزادگان منتخبیم که گرفتار دلبری عربیم این که هم احمد است هم علی است علیابن حسینِ اولی است بیخیالِ غم و مصیبت و درد اُمِّ لیلا مسیح را آوَرد همه مستش شدند فردافرد پدر از دیدنش چه کیفی کرد تا حسین است اسم اعظم علیست پدرش هم علی پسر هم علیست مثل پرودگار خود اکبر مثل اجداد خویش پیغمبر مثل بابابزرگ خود حیدر مثل زهراست خیر او کوثر احمد و حیدر و حسن شده است حاصل جمع پنجتن شده است آنچه دارد تمامیش نور است آنچه را خواسته است مقدور است آنچه میلش کشیده انگور است با علی جمعِ کربلا جور است اهل عالم بهشت از این باب است قبله پایین پای ارباب است آمد از هر نظر علی باشد از همه بیشتر علی باشد باز هم یک نفر علی باشد چقَدَر این پسر علی باشد مثل حیدر قویست او عزمش چند بیتی بگویم از رزمش بین گرد و غبار میآید روی مرکب سوار میآید پسر ذوالفقار میآید حیدر روزگار میآید عشق میریزد از سر و رويش ذوالفقار است تیغ ابرویش خوب فهمیده رزمِ فن دارد هنر جنگ تنبهتن دارد فن از رو به رو زدن دارد این شگرد از عمو حسن دارد آی لشگر ببین جوان این است پسر شیر نهروان این است رزم با این مکان گره خورده حنجرش با اذان گره خورده در دهانها زبان گره خورده ابرویش آنچنان گره خورده که همه یاد حیدر افتادند یاد آن روز خیبر افتادند