سید امیر حسینی

عجز اگر آید به دیدارم

653
17
عجز اگر آید به دیدارم جوابش می‌‌کنم
کاخ اگر کوه اُحُد باشد خرابش می‌کنم

پرده‌های قصر افتاد از طنین ناله‌ام
کُفر اگر در پرده باشد بی‌نقابش می‌کنم

مدحِ بابِ علمِ طاها گر چه اینجا باب نیست
در میان شامیان امروز بابش می‌کنم

دارم از بابابزرگ خویش ارثِ روشنی
ور شعاعم ذرّه باشد آفتابش می‌کنم

از خدایم اذن دارم زیر سقف گنبدم
هر دعایی را بخواهم مستجابش می‌کنم

آنکه حتی یک النگو در ضریح انداخته
با خدا در روز محشر بی‌حسابش می‌کنم

سفره‌دار روضه‌ی بابا منم، با دستِ خویش
گندمی گر نذر گردد آسیابش می‌کنم

زنده باشم بعد از این ای عمه جان گهواره‌ای
عاقبت می‌سازم و نذرِ ربابش می‌کنم

گوشوارم را گرفتند و ندانستند که
حرف‌های تو پدر آویزه‌ی گوش من است

گفت قبول بازی گنجشک پر که یادت هست
به شرطی که به جایش رقیه پر باشد

تنورِ گمانم هنوز روشن بود
وگرنه بوی تو باید بلندتر باشد

(به جز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علَم کند به عالم شهدای کربلا را)

علی یا علی، علی یا علی.....

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش