
عالم محرم است و سلام على الحسين اين ذكر عالم است و سلام على الحسين اين جمله واجب است بگوييم و بشنويم هرجا كه پرچم است و سلام على الحسين بعد از خدا و قبله، سوال درون قبر تنها همين دّم است و سلام على الحسين هر ثانيه اگر كه بگوييم اين سلام نه، باز هم كم است و سلام على الحسين هم ذكر فاطمه است و سلام على الغريب هم ذكر خاتم است و سلام على الحسين بر زخمهای پيكر آقاى تشنگان اين ذكر مرهم است و سلام على الحسين هر كس ز بهترين دم عالم سوال كرد گوييد اين دم است و سلام على الحسين واجب شده است در همه جا شعر محتشم بازم اين چه ماتم است و سلام على الحسين هر كس شدن، محرم هركس، کسی كه هست مديون اين دّم است و سلام على الحسين آخر خودت بگو چقدر ربنا كنم با چشمهاى خيس خدا خدا كنم وقتى كه بى كسى به سراغ تو آمده در خيمهام نشينم و دائم دعا كنم درد غريبى تو به جانم شرر زده اين درد را بگو كه چگونه دوا كنم پنجاه سال است از تو خجالت كشيدهام وقتش رسيده دين خودم را ادا كنم خواهر بلاكِش غم درد برادرا بايد براى تو دو پسر دست وپا كنم امروز اگر براى تو از اين دو نگذرم فردا چگونه رو به سوى مصطفى كنم روح و روان من جگرم را قبول كن لطفى نما و دوتا پسرم را قبول كن شاعر: رضا حمامی آرانی ***