
ببین بین گودال، تمام هستم را بیا عمه زینب، رها کن دستم را نکن تو جوابم، ببین در عذابم به سوی عمو میشتابم از عطش بی قرارم تاب دوری ندارم در رهت جان سپارم ای عمو جان حسین جان ای عمو جان حسین جان علمدار خیمه، من هستم عبدالله بمیرم در راهت، عمو انشاءالله نبینم الهی، که تو بی سپاهی نبینم تو در قتلگاهی من بمیرم برایت سر و دستم فدایت جان دهم زیر پایت ای عمو جان حسین جان ای عمو جان حسین جان چرا غرق خونی، امام معصومم گناهت چه بوده، عموی مظلومم تو هستی امیرم، به جان میپذیرم در آغوش گرمت بمیرم بر غمت مبتلایم پسر مجتبییم مست خون خدایم ای عمو جان حسین جان ای عمو جان حسین جان ***