شده دور برت خالی، شدی تنها که پَرِت زخمی، سرت خونی، تنت صدچاکه (کی گفته نیزه کم اومد که سنگ انداختند؟ بیابون سنگش کجا بود؟ بیابون خاکه) ۲ نیومد وسط جنگ بارون یه صحرا یه دلِ تنگ بارون تنت شد چقدر سنگبارون۲ همین اشکمو درآورده کسی زخم تو رو نشمرده یه سنگم اگه از دستاشون خطا رفته به زینب خورده دل سنگ و آب کردی خونمو خراب کردی * چقدر دنیا بدی کرده، به خوبا بیشتر دلم میگیره از دنیا، غروبا بیشتر یکی زخمِ زبون میزد، یکی سرنیزه نمیدونم عذابت داد کدوما بیشتر چقدر زخمِ زبون میخوردی لگد وقت اذون میخوردی بدون سر تکون میخوردی