اونقدر ناله می‌زنم، اشک شمر و درمیارم پاشه

اونقدر ناله می‌زنم، اشک شمر و درمیارم پاشه

[ سیدمهدی حسینی ]
(اونقدر ناله می‌زنم، اشک شمر و درمیارم پاشه
جوری ناله می‌زنم، که پیرهن کهنه‌ی تو پیدا شه
جوری ناله می‌زنم، نمرده زینب که سرت دعوا شه )۲

حسین 

حسین جان
تو بودی و گودال و تنت زیر نیزه
خداحافظی مردی با زینبت، زیر نیزه
واویلا

حسین جان
به یاد لبت یک شبم خواب راحت ندارم
شبی که میرم من واست کاسه‌ی آب گذاشتم
واویلا

اگر کشتند چرا آبت ندادند
چرا زان در نایابت ندادند

اگر کشتند چرا خاکت نکردند
کفن بر جسم صدچاکت نکردند

مسلمانان حسین مادر ندارد
بمیرم من کسی بر سر ندارد

به جور ساربان بی مروت
دگر انگشت و انگشتر ندارد

حسین جانم حسین جانم...

نظرات