عشق و ایثار وادب ریزد برون از آستینم در ماه آل هاشم جلوه کرده از جبینم آفتاب خانهی مولا امیرالمونینم بعد زهرا با ولی الله اعظم همنشینم عاشق زینب، کنیز سبط خیر المرسلینم کیستم من همسر شیر خدا امالبنینم اسمان دامنم دارد سه ماه و یک ستاره کردهام با یاد زهرا بر رخ زینب نظاره پیکر هر چهار شد دریای دین پاره پاره خاصه عباسم که بر تن بود زخمش بیشماره راستی گشتم قربان امام راستینم کیستم من همسر شیر خدا امالبنینم یوسف زهرا که جان صدها چو من فدایش کاش خونم بود جاری در زمین کربلایش چهار ثارالله دروردم به دامن از برایش صد پسر گر داشتم تقدیم میکردم به پایش دوست دارم داغشان را همچو عباسم ببینم کیستم من همسر شیر خدا امالبنینم من کنیز زینب و کلثوم و زهرای بتولم من مرید و عاشق ذریهی پاک رسولم فخرم این باشد که کرده حضرت زهرا قبولم داده در این آستان لطف خدا اذن دخولم چهار دسته گل عطا شد از امام راستینم کیستم من همسر شیر خدا امالبنینم در حیات خویشتن بر چهار ثارالله مامم در ممات خود چه زین بهتر کنار چهار امامم دخت زهرا مادرم خوانده زهی قدر و مقامم در کنار شیر حق امالبنین گردید نامم میدرخشد اختر اقبال و عزت از جبینم کیستم من همسر شیر خدا امالبنینم سوختم از داغ عباسم چو شمع انجمنها پاره اتش شده در سینه تنگم سخنها کاش واجب بود چو مردان جهاد از بهر زنها تا چو عباسم فدایی میشدم تنهای تنها تا نباشم زنده و در سوگ مولایم بشینم گرچه در دل مانده داغ چهار نجم باوفایم تا صف محشر عزادار شه کرب و بلایم بعد زهرا بر حسین بن علی صاحب عزایم همچو نی نالان به یاد آن شهید نینوایم در فراغ او نفس گردیده آه آتشینم کاش صدها بار میشد زنده عباسم دوباره پیکرش میگشت در راه حسینم پاره پاره بر تن صد چاک او هر لحظه میکردم نظاره ذکر لالایی من این بود دور گاهواره ای فدایی حسین، ای فدایی حسین فاطمه کیستم من همسر شیر خدا امالبنینم چند میگویید با من دست عباست جدا شد ازین چی بهتر به پای یوسف زهرا فدا شد فخرم این باشد که او قربانی خون خدا شد وقف مصباح الهدی گردید و مصباح الهدی شد