دیگر پر قنداقه ات شد غرق خون بابا

دیگر پر قنداقه ات شد غرق خون بابا

[ حسین سیب سرخی ]
دیگر پر قنداقه‌ات شد غرقِ خون، بابا 
شرمنده از رویت شده در علقمه، سقا 
رحمی نما بر این دلِ زار و پریشانم
پرپر نزن دیگر گلم بر روی دستانم 
آتش گرفته این دلم، از سوز آه تو 
آغوش بابایت علی شد قتلگاه تو 
کمتر بزن تو دست و پا با حنجر پاره 
بعد از تو غارت می‌شود در خیمه گهواره 
لای لای علی، لای لای علی، لای لای علی اصغر
*****
در پشت خیمه وایِ من قبر تورا کندم 
چشم پر از خون تورا با گریه می‌بندم 
دیده به راهت مانده است در خیمه‌ها، مادر
دارد به روی لب هنوز، لای لای علی اصغر 
با گریه دیدم بر لب خشک تو لبخند است 
دیدم عزیزم حنجرت دیگر به مو بند است 
گردیده خاک کربلا مبهوتِ صبر تو 
می‌ترسم ای شش ماهه‌ام از نبش قبر تو
لای لای علی، لای لای علی، لای لای علی اصغر
*****
در بین لشگر خالی است جای عموی تو 
تیر سه شعبه جا گرفت بین گلوی تو 
چشمان نیمه بازِ تو شد خیره بر دریا 
گشتی شهید راه عشق چون محسن زهرا 
می‌بارد اشک آسمان بر غربتم، ای وای 
پاشیده خون از حنجرت بر صورتم، ای وای 
دیدم که رویِ ماهِ تو گردیده از خون رنگ 
از نیزه می‌افتد سرت در کوچه‌ها با سنگ 
لای لای علی، لای لای علی، لای لای علی اصغر

نظرات