دو ساعت برای تو من منت کشیدم
647
3
- ذاکر: سید حجت بحرالعلومی
- سبک: شعر روضه , شعر مدح
- موضوع: امام حسین (ع) , حضرت علی اصغر (ع)
- مناسبت: شب هفتم محرم
- سال: 1402
دوساعت برای تو منت کشیدم
از این مردمِ بی مروت کشیدم
لبانت نشان دادم و خنده کردند
ولی منت این جماعت کشیدم
چقدر از رُباب و چقدر از رقیه
خجالت کشیدم خجالت کشیدم
تو را با سهشعبه به من دوختند و
چه دردی زمان اصابت کشیدم
مبادا که سر روی دستم بماند
به دقت کشیدم، به دقت کشیدم
برای گلوی تو، یک بوسه بس بود
چقدر آه از این جراحت کشیدم
سفیدی دندان شیریت دیدم
فقط تا در خیمه حسرت کشیدم
دست و پا میزنی انگار بغل میخواهی
یا که جای من از این تیر، عسل میخواهی
نشنوَد کز سخن هم کمرم درد گرفت
حرمله خیر نبینی
مادرت بر در خیمه نگران من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
لای لای علی لای لای علی...
گرفتم از مادر خودم اجازمو
نشون ندید بابا، بهش جنازمو
چشای بازمو
روی زمین سرم نیفته، اون با تو
راه ما به حرم نیفته، اون با تو
خون لبامو بکنی پاک، اون با تو
رو بدن من بریزی خاک، اون با تو
میخوری غصهی رباب و، اون با من
مطمعنی نمیدن آب و، اون با من
آرزوهایی که داشتم، بعد تو نقش بر آب شد
کوه رویاهای من از بعد رفتنت، خراب شد
دیگه دنیا، بدون تو به من نمیسازه
میبینمت هنوز چشات بازه
ولی تو
به اصرار عمه منم یه خورده آب خوردم
ببین برای تو هم آوردم
ولی تو روی نیزههایی
من این پایین، تو اون بالا
علی لای لای علی لای لای
گفتند آمده است به قرآن قسم دهد
جای تو گفتهاند خودش آب میخورد
پس دست برد زیر عبا کودک از حال رفته را
بیرون کشید و حاتم شهر آشکار شد
منم منم زن تنها، رباب میبینی
بخواب کودک نازم که خواب میبینی
عزیز بی گناه من، درد ما درمون نداره
نشد که بارون بباره، بخواب رو نیزه
علی گناه تو چی بود، چرا شده لبات کبود
آی علی آی علی
حالا با حسرت چشات، لالایی میخونم برا سلامتی سر بابات
لای لای علی لای لای علی لای لای
ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت
رفتی و رفت خنده ز لبهای خواهرت
هر کس که دید رأس تو را روی نیزهها
آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت
حسین...
از این مردمِ بی مروت کشیدم
لبانت نشان دادم و خنده کردند
ولی منت این جماعت کشیدم
چقدر از رُباب و چقدر از رقیه
خجالت کشیدم خجالت کشیدم
تو را با سهشعبه به من دوختند و
چه دردی زمان اصابت کشیدم
مبادا که سر روی دستم بماند
به دقت کشیدم، به دقت کشیدم
برای گلوی تو، یک بوسه بس بود
چقدر آه از این جراحت کشیدم
سفیدی دندان شیریت دیدم
فقط تا در خیمه حسرت کشیدم
دست و پا میزنی انگار بغل میخواهی
یا که جای من از این تیر، عسل میخواهی
نشنوَد کز سخن هم کمرم درد گرفت
حرمله خیر نبینی
مادرت بر در خیمه نگران من و توست
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
لای لای علی لای لای علی...
گرفتم از مادر خودم اجازمو
نشون ندید بابا، بهش جنازمو
چشای بازمو
روی زمین سرم نیفته، اون با تو
راه ما به حرم نیفته، اون با تو
خون لبامو بکنی پاک، اون با تو
رو بدن من بریزی خاک، اون با تو
میخوری غصهی رباب و، اون با من
مطمعنی نمیدن آب و، اون با من
آرزوهایی که داشتم، بعد تو نقش بر آب شد
کوه رویاهای من از بعد رفتنت، خراب شد
دیگه دنیا، بدون تو به من نمیسازه
میبینمت هنوز چشات بازه
ولی تو
به اصرار عمه منم یه خورده آب خوردم
ببین برای تو هم آوردم
ولی تو روی نیزههایی
من این پایین، تو اون بالا
علی لای لای علی لای لای
گفتند آمده است به قرآن قسم دهد
جای تو گفتهاند خودش آب میخورد
پس دست برد زیر عبا کودک از حال رفته را
بیرون کشید و حاتم شهر آشکار شد
منم منم زن تنها، رباب میبینی
بخواب کودک نازم که خواب میبینی
عزیز بی گناه من، درد ما درمون نداره
نشد که بارون بباره، بخواب رو نیزه
علی گناه تو چی بود، چرا شده لبات کبود
آی علی آی علی
حالا با حسرت چشات، لالایی میخونم برا سلامتی سر بابات
لای لای علی لای لای علی لای لای
ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت
رفتی و رفت خنده ز لبهای خواهرت
هر کس که دید رأس تو را روی نیزهها
آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت
حسین...
نظرات
نظری وجود ندارد !