
دنبال تو میگردم، وای از دل پُردردم اینقدر بدنت زخمه، آروم بغلت کردم یادمه میخوابوندمت روی شونهم دردت به جونم یاد اون روزا لالایی توی گودال واست میخونم تنها کشتنت لبتشنه رو خاک صحرا کشتنت وقت مغرب پیش زهرا کشتنت آخر اومدم توی قتلگاهت با سر اومدم زیر دست و پای لشکر اومدم مادر! نفَست تنگه، واسه پیرهنت جنگه روی صورتت جای، زخمِ نیزه و سنگه پیرهنی که واست دوختمو کی بُرده؟ ای مادرمُرده صدای نالهم رو هلال شنید انگار واست آب آوُرده با هم میزدن نیزه به پهلوهات محکم میزدن تو رو پیش چشم عالَم میزدن نیزه، میده آزارم، خورده گره تو کارم مادر سرمو روی زانوی تو میذارم اومدی به دیدنم با حال خسته پهلوت شکسته هنوزم روی صورتت جای دسته پهلوت شکسته تنها دیدمت با چادر خاکی تو صحرا دیدمت دور و برِ خیمهی زنها دیدمت