خطبه نگو، بگو طوفانه

خطبه نگو، بگو طوفانه

[ علی اکبر حائری ]
خطبه نگو، بگو طوفانه
زمین لرزان و زمان حیرانه
علی فاروق و عقیله هم فرقانه
حجابش نوره، لسانش رعده
چه آبرویی بُرده از پسر مرجانه

یقیناً داری عِلم لدن یا زینب
زن امّا مرد‌آفرینِ دنیا زینب

علی بر دُلدُل سوار و تو بر ناقه
بزن فریاد و بگو أنا بنتُ الحیدر

نور مکتب، دین و مذهب
اصل مطلب، زینب زینب
از حیرت ماه، می‌گفت با آه
سبحان الله زینب زینب

سخن گذار، سخنور زینب
دلاور زینب، و محشر زینب
نگو جامانده بگو پیمبر زینب
قدم‌ها ساکن، نفس‌ها محبوس
به منبر رفته دوباره حیدر زینب

چنین روحی را چه پهلوانی دارد
اباعبدالله چه عاشقانی دارد

پس از چهل منزل الّا جمیلا گفته
بنازم بنت علی به باباش رفته

عیسی، مریم، حوّا، آدم
می‌گن عالَم زینب زینب
ریگ صحرا، موج دریا
می‌گن دنیا زینب زینب

نظرات