بسم ربّ النور، ربّ العشق، ربّ العالمین بسم طاها، بسم زهرا و امیرالمؤمنین بسم ربّ الجود، بسم المجتبی، بسم الکریم بسم ثارالله بسم الله الرحمن الرحیم باز هم فصل بهارِ گریه و آهم رسید شُکر میگویم دوباره ماهِ دلخواهم رسید السلام ای بهترین ماه ای مُحرّم السلام السلام ای بهترین اربابِ دو عالم السلام از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین با تمامِ روسیاهی دعوتم کردی حسین تو مسیحای منی و روضهات دارُالشفاست گریه بر داغِ تو بر هر دردِ بیدرمان دواست قطرهی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت هست مدیونِ تو سرتاپا وجودم یا حسین بینگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین حرف پیرِ زیرکی همواره در یادِ من است مثل او این حرف در طوفانِ فریاد من است هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست جودِ اربابم حسین ابن علی مشروط نیست پیروهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است واجبِ عینیست گریه قابل تبدیل نیست کعبه هم تعطیل باشد روضهات تعطیل نیست چادر زهرای اطهر سایهبان روضههاست بانوی سینه شکسته میزبان روضههاست روضهای را که به پا کرده در این دنیا خودش اختیارش نیست دست هیچ کس اِلّا خودش بیاراده، غرق ناله، بیامان، بیاختیار گریه باید کرد مثل مادرانِ داغدار گریههای مادرانه یادگار فاطمه است روضه خواندن کارِ ماها نیست کار فاطمه است سوختی در آتش صحرا بُنَیَّ سوختم رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل **** دَمِ غروب کشتنت با سنگ و چوب کشتنت بین شلوغی و بین بزن بکوب کشتنت وقت اذون کشتنت تو خاک و خون کشتنت خولی و شمر و حرمله چه بیاَمون کشتنت از سرِ لج کشتنت چه رج به رج کشتنت بمیره مادرت که با دشنهی کج کشتنت یه عدّه پَست کشتنت یه عدّه مست کشتنت راه نفس کشیدنت رو تا که بست کشتنت