جاریه خونت از زخم حنجر

جاریه خونت از زخم حنجر

[ کربلایی نریمان پناهی ]
جاریه خونت، از زخم حنجر
از قعر گودال، پاشو برادر

از جات بلند شو طاقت ندارم
پاشو نسوزون، دار و ندارم

دست و پا نزن که، زینب نا نداره
از بس ریختن این‌جا، گودال جا نداره

واویلا حسینم...
****
کلّ تن تو، مجروحِ تیغه
انگاری خیلی، زخمات عمیقه

لعنت به اون که آتیش به من زد
دیدم با نیزه‌اش توی دهن زد

غارت شد عبا و هم پیراهن تو
بی‌رحمانه آخر مُثله شد تن تو

واویلا حسینم...
****
خون شد دل من با هر نگاهت
از تل دویدم تا قتلگاهت

دیدم تنت رو بد زیرو رو کرد 
هرکس که اومد نیزه فرو کرد
 
نیزه روی نیزه، خنجر روی خنجر
من ناله می‌کردم با اشکای مادر

واویلا حسینم...
****
خنجر به قلب خیرالنساء زد
رو سینه‌ی تو با چکمه اومد

پیش نگاهم غوغا به‌پا کرد
تو زنده بودی سر رو جدا کرد

افتاده یه خنجر، رو حلقوم پاره‌‌ت
دشمن فکر غارت، من فکر اسارت

واویلا حسینم...

نظرات