از این سو شهربانو با دلی خرسند میآید از آن سو زینب کبریست با اسپند میآید حسین آغوش وا کرده حسن تبریک میگوید به استقبال او عباس با لبخند میآید لب افلاک خندان شد مدینه نورباران شد که دارد عابدی بیمثل و بیمانند میآید دل سجادهها بیش از همه شاد است این شبها امامی که به او سجاد میگویند میآید به عشق حیدر کرّار او را هم علی نامید چقدر این اسم روحافزا به این فرزند میآید عرب را با عجم عهدیست امشب تا خود محشر به این وصلت بگو محکمترین پیوند میآید زِ درگاهش کسی با دست خالی رد نخواهد شد خوشا آنکه به این درگاه حاجتمند میآید گدا خوب است کارش را به دست خلق نسپارد اگر دست گدایی سمت زینالعابدین دارد **** از ازل در طلبت چشم تَرم گفت حسين هركجا بال زدم، بال و پَرم گفت حسين مادرم داد به من درس محبت اما من حسينی شدم از بس پدرم گفت حسين تا گُلِ نام تو واشد به لبم، باز پدر گفت شكر تو خدايا پسرم گفت حسين هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او عوض ِقصه به بالين سرم گفت حسين گفتم ای عشق مرا دستِ نياز است دراز طلبِ خويش به نزدِ كه بَرم گفت حسين منزلگه عشّاقِ دلآگاه حسین است بیراهه نرو سادهترین راه حسین است از مردم گمراه جهان راه مجویید نزدیکترین راه به الله حسین است ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن رحمی به من سوختهی بیسر و پا کن به سر فکر تو، به لب ذکر تو حسین جانم، حسین جان.. هنگام سُرور کائنات است امشب اوقات گرفتن برات است امشب بفرست مُدام بر محمد صلوات زیرا که بهار صلوات است امشب