
آه از غم ِ گلدستهي، غربت نصيبت از دل شكسته گنبد و، صحن غريبت دلتنگم آه اي سامرا دلتنگه آن صحن و سرا ايكاش و ميخواندي مرا با هر نسيم از صحن تو، عِطر عجيبي ميوزد از گوشهي سرداب تو، اَمَّ يُجيبي ميوزد دلتنگم آه اي سامرا ******** شد آينه دار ِ بقيع، اين صحنِ ويران از اين جفا جانهاي ما، گَشته پريشان آه از ستم، آه از جفا در حق آل مصطفي نِفرين به قوم بيوفا نام تو سُرَّمَن رأي اما نشاند درد و غم آخر خدايا تا بهكِي زائر ندارد اين حرم دلتنگم آه اي سامرا ****** اِبن الرضاي ثانيه، هاديه اُمت اِذني بده تا بيقرار، آيم به سويت مولا امام عسكري بر اين گدا بُگشا دَري اينَك من و چشم تري خود توشهي راهم بده بارِ گناهم را نبين بر اشك و آهم كن نظر روي سياهم را نبين مولا امام عسكري *********