
دلم حزینه، یه دنیا غم نهفته دارم توی سینه داره میسوزه جگرم از زهر کینه اما بگم از زهری که بد تر از اینه غم مدینه چشمای ترم، میباره خون بس که مضطرم، حتی که این دم آخرم به یاد اون دیوار و درم، ببین شکسته پرم، دنیا میگرده دور سرم به لزره افتاده پیکرم صدا میاد ای وای مادرم ببین مادر زدن جلو پسر نامردیه گل بین آتیش شعله ور نامردیه زنی که بار شیشه داشت به پشت در دیگه لگد زدن به در نامردیه (مردک پست که عمری نمک حیدر خورد داد زد بر سر مادر به غرورم بر خورد ایستادم به نوک پنجه پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد) دل بیقراره، مهدی سرم رو روی زانوش میزاره هر پدری هم همین آرزو رو داره بزار که روضه بخونم اشکم بباره، کنم اشاره اما کربلا قضیه برعکس شد ای خدا پیش پسر اومده بابا همش میگه ای إربا ً إربا رو خاک بلا، میبینه اعضاشو هر کجا دم میگیره بیاید جوونا میپیچمت میون عبا، علی جان لحظه آخر سرش و کجا گذاشت سر رو روی خاک گرم کربلا گذاشت تا اونجا که یکی روی سینش نشست سر رو برید و روی نیزهها گذاشت واویلاتا واویلتا (4)