
آه از غم گلدستهی غُربت نَصیبت از دلشکسته گنبد و صحنِ غریبت (دلتنگم آه اِیسامرا دلتنگِ آن صحن و سَرا ایکاش میخواندی مرا) ۲ با هر نسیم از صحنِ تو عطرِ عجیبی میوَزد از گوشهی سَردابِ تو اَمَّنیُجیبی میوَزد (دلتنگم آه اِیسامرا) ۸ شد آینهدارِ بقیع، این صحنِ ویران از این جَفا جانهای ما، گشته پریشان آه از ستم، آه از جفا در حقِّ آلِ مصطفیٰ نِفرین به قومِ بیوَفا نام تو سُرَّ مَن رَأیٰ اما نشانت، درد و غَم آخر خدایا تا به کِی زائر ندارد این حَرَم (دلتنگم آه اِیسامرا) ۴ اِبنُالرّضای ثانیِ هادیِ اُمّت اِذنی بده تا بیقرار آیم به سویت مولا امامِ عسکری بر این گِدا بُگشا دَری اینَک من و چشمِ تَری خود توشهی راهم بده بارِ گناهم را مَبین بَر اَشک و آهم کن نظر روی سیاهم را مَبین (مولا امامِ عسکری) ۸