آسمون تیره و تاره، آه عجب غربتی داره اینکه میبینی بارون نیست، اشک چشمامه میباره میباره بارونِ غم از چشمام میگردم یه جای آروم میخوام روضه درمونِ درده غصّهی دوریت بیچارهم کرده جانم حسین حسین جانم... **** چشمای بستهتو وا کن، مادرت رو تماشا کن میدونم تشنهای اما جون من کم تقلّا کن لالایی، گُلِ نخورده آبم لالایی، پسرکِ بیتابم لالا لالا پارهی جونم محاله بیتو زنده بمونم لای لای، علی علی لای لای... برو دست علی یارت گره وا میشه از کارت کاشکی رحمی کنه دشمن به دلِ مادرِ زارت کِی حالِ یه مادرو میفهمه تا میگن که حرمله بیرحمه وای از تیر و کمونش گلوتو مادر نده نشونش لای لای، علی علی لای لای...