گمت کردم، توی ازدحامِ پشتِ در گمت کردم زیر دست و پای چِل نفر گمت کردم، گمت کردم پَرِت میسوخت چادرت آتیش گرفت و معجرت میسوخت جلوی چشمای شوهرت میسوخت چادرت آتیش گرفت و پسرت میسوخت تورو قنفذ چه بد میزد دومی از روی کینه و حسد میزد چه بلوایی به پا کردن یکی تازیانه و یکی لگد میزد **** گیر افتادی، بین دیوار و درِ خونه گیر افتادی توی شعلهها غریبونه گیر افتادی، گیر افتادی کتک خوردی جلوی غریب و آشنا کتک خوردی شیشهی عمرِ علی چه بد ترک خوردی، کتک خوردی حلالم کن عزیز من همهی هستیتو واسه من فدا کردی چی شد زهرا که پشت در به جای من یهو فضه رو صدا کردی ***** دیگه زندگیمون دوام نداره دیگه این خونه احترام نداره یه عده به غلاماشون سپردن رسیدی به علی سلام نداره نفسو با غمِ یار میزنم زهرا جان تو خونه حرف با مسمار میزنم زهرا جان سرتو بستی و زار میزنم زهرا جان تو کوچه سر به دیوار میزنم زهرا جان **** خونه سوخت خونهی دلبریمون سوخت دل بچه های مادریمون سوخت چادر کوثر و عبای حیدر خاطرات زن و شوهریمون سوخت دیگه بارونیام شب تا سحر زهرا جان نخ چادرِ تو مونده رو در زهرا جان کمک من نیومد یه نفر زهرا جان امون از آتیش و ضربهی در زهرا جان **** حالمو از درِ سوخته سوال کن خودتو جای مرتضی خیال کن خداحافظیِ تو منو کشته بسه دیگه نگو منو حلال کن کلمات حُسینت شده آه وا اُمّاه قرارمون غروب قتلگاه وا اُمّاه روزگار حرم میشه سیاه وا اُمّاه یه حسینه و دورش یه سپاه وا اُمّاه