یه مادر و میخ در و یکی بگیره جلو چشم حیدرو

یه مادر و میخ در و یکی بگیره جلو چشم حیدرو

[ محمدحسین حدادیان ]
یه مادرو میخ درو
یکی بگیره جلو چشم حیدرو

یه چادر شعله‌ورو
بسوزه چادر می‌سوزه موی سرو

آه سوختم 
تا که این پیرهنو دوختم
****
خدایی نامرده
اونی که با چکمه آقا راه گلوتو سد کرده
یا اونی که پیش زینب جسم تو رو لگد کرده

(همش منو کشید 
شبیه وحشیا)

موشو گرفت
حرمله به زور النگوشو گرفت

نظرات

عالی