چه شب عجیبیه امشب خیلی دلشوره داره زینب... کاش امشب سحر نشه عصر فردا توی صحرا کسی دربهدر نشه ای خورشید طلوع نکن چشای زینب اگر میخوای که اینجا تَر نشه هِی گفتم بیا بریم حالا من چی کار کنم با این مصیبت عظیم ای دنیا یه رحمی کن دیگه جز حسین کسی نمونده توی زندگیم امشبو تا خود صبح میخوام سر کنم با گریه و زاری ای خدا ازت میخوام واسم تو حسینمو نگهداری چه شب عجیبیه امشب خیلی دلشوره داره زینب... این قصّه به سر رسید بمیرم برای زینب که یه روز خوش ندید