وسط شعلهی کینهی حسودا بین تاریکی ناتموم دودا صورت مادرم کبود شد، کبودا اثر شعلهها رُو پر چادره دود بالا بره نفسش میبُره ای خدا ضربهها ضربهها به کجا میخوره آی آتیش سمت مسمار نرو ای در سمت دیوار نرو ای میخ کلنجار نرو