میباره بارون نَمنَم مثل اشکِ چشای خیس مجنون تنها که باشی فرقی نداره خونهای یا کنجِ زندون بالا بری پایین بیای بهجز حسین پناه نداری میدونه خیلی بیقراری همین الان دلت بگیره بهجز حرم کجا رو داری اگه به من باشه، میگم الان جاشه، تو بغلت باشم صدام بزن آره، بیام حرم دوباره، نذار که تنها شم حسین حسین جانم...