مثله گرمادیده سر کلیسا دیده

مثله گرمادیده سر کلیسا دیده

[ حاج عبدالرضا هلالی ]
مُثله گرما دیده سر کلیسا دیده
تو العطش می گفتی گرفتنت نادیده

شکل زمین خوردن تخت شاهو دیدم
دقیقه‌ی آخر قتلگاهو دیدم

شکل به هم خوردن روی ماهو دیدم
تنهایی برگشتن ذوالجناحو دیدم

تن به صحرا مونده تن زیر پا مونده
رو بدنت می دیدم رو نیزه ها جامونده

شکل سر به خاک افتاده رو دیدم
به روی سینه اد اون حرامزاده رو دیدم

شکل نفس کشیدن به زیر پا رو دیدم
بی کسی کشته ی کربلا رو دیدم

این نص روایته این عین عبارته
قَتَلوکَ عطشانا ذَبَحوکَ عُریانا

بدنت سه روز بین صحرا مونده
دل که تا هنوز روی نیوا مونده

دخترت چرا پشت خارا مونده
همه رفتن و بی بی زهرا مونده

ای که حیوونای صحرا روی تو گریه کردن
حتی ماهیای دریا واسه تو گریه کردن

انبیا برای جسم بی سرت گریه کردن
حوریا برا رگای حنجرت گریه کردن

این درد مقاتله توضیح المسائله
لب تضعتش پاره پاره سر شد

پیش چشم تو آب و می ریخت رو خاک
مسخره ات میکرد نانجیب سفاک

خون خنجرش با لباست شد پاک

ای که نصرانی برا سوختن موت گریه کرده
موقع شستن خون از سر و روت گریه کرده

واسه تو یهودی تو بزم شراب گریه کرده
واسه حال زار زینب و رباب گریه کرده

گرد و خاک شد گمت کردم
اومدم دیدم تو گودالی

چقدر موهات پریشونه
جای دست مادرت خالی

گرد و خاک شد گمت کردم
ولی ناله هات منو میخوند

اومدم تو قتلگاه دیدم 
یکی با پا تنتو چرخوند

ازدحام شد زمین خوردی
تو زمین خوردی و زمین مرد

پیرهنی که یادگاری بود
تو تن تو پاره کرد و مرد

ازدحام شد زمین خوردی
زیر تیغ و تیر و شمشیری

لحظه های آخری داری
سراغ مادرو می گیری

یا اُمّاه

شده پاییز قرار من و تو
غم و غصه است کنار من و تو

رو نیزه به عذابی حسین
زده بوسه به جای من و تو

من اومدم اما قتلگاه جا نیست
به روی سینه که جای پا نیست

سینه و چکمه نفسات تنده
می بُره اما خنجرش کنده

یا زهرا

نظرات