می‌رسید هر کسی از راه می‌زد

می‌رسید هر کسی از راه می‌زد

[ حاج عبدالرضا هلالی ]
میرسید هرکسی از راه میزد
تو رو قربةً الی الله میزد

با لبای تشنه از حال رفتی
تو سراشیبی گودال رفتی

چادر و موی رقیه سوخته
شده معجرم یه خیمه سوخته

نمیشه باور من این لحظه
سر شیرخواره بره رو نیزه

داغتو رو قلب ما می‌ذارن
روی سینه‌ی تو پا می‌ذارن

پیرهن برادرم رو بردن


خون گلوتو پس نزن، می‌میرم
نفس نفس نفس نزن، می‌میرم
مثه کبوتری که گیر، افتاده
خودتو به قفس نزن، می‌میرم

حالا سر قرار رسیده زینب
حرم تا قتلگاه دویده زینب
سرتو میبرن سرم، پایینه
خدا می‌دونه که بریده زینب


----

گرد و خاک شد گُمت کردم
اومدم دیدم تو گودالی
چقدر موهات پریشونه
جای دست مادرت خالی 

گرد و خاک شد گُمت کردم
ولی ناله‌هات منو می‌خوند
اومدم تو قتلگاه دیدم
یکی با پا تنتو چرخوند

ازدحام شد زمین خوردی
تو زمین خوردی و زینب مرد
پیرهنی که یادگاری بود
تو تن تو پاره کرد و برد

ازدحام شد زمین خوردی
زیر تیر و تیغ و شمشیری
لحظه‌های آخری داری
سراغ مادرو میگیری

یا زهرا یا زهرا یا زهرا...

نظرات