قم شد مسیر آخرم الحمدلله

قم شد مسیر آخرم الحمدلله

[ سیدرضا نریمانی ]
قم شد مسیر آخرم، الحمدالله 
زخمی نشد بال و پرم، الحمدالله 

قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دختر پیغمبرم، الحمدالله 

در کوچه‌ها راهِ عبورم را نبستند
مانند زهرا مادرم، الحمدالله 

باضربه‌ی سیلی میان کوچه‌ای تنگ
خونی نشد چشم ترم، الحمدالله 

بِین در و دیوار با داغیِ مسمار
زخمی نگشته پیکرم، الحمدالله 

دعوا نشد، بر چادر من جای پا نیست
خاکی نگشته معجرم، الحمدالله 

ما خاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هر سو معبرم، الحمدالله 

تا چند منزل دورِ من نامحرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم، الحمدالله 

در کوچه‌ی تنگِ یهودی‌ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم، الحمدالله 

بالای نیزه قاریِ قرآن ندیدم
محمل نگشته منبرم، الحمدالله 

حرفِ سنان و شمر و خولی نیست این‌جا
دارم تمامِ زیورم، الحمدالله 

کنج خرابه آبرویم را نبردند
دشمن نگفته کافرم، الحمدالله 

مثل رقیه بی‌کفن دفنم نکردند
باشد تن من محترم، الحمدالله 

غسل تنم کاری ندارد چو به پنجه
مویم نپیچیده به‌هم، الحمدالله 
* * * *
علی رو حلال کن، واسه زخم بازوت
علی رو حلال کن، واسه درد پهلوت
علی رو حلال کن، واسه دست بسته‌ش
نتونست که برداره اون در رو از روت

علی رو حلال کن، به حالت جفا شد
علی رو حلال کن، که بچه‌ت فدا شد
علی رو حلال کن، برای همون روز
که پای مغیره به این خونه وا شد

علی رو نگاه کن، چی از من گذاشتی
تُو قلبم غم و داغ رفتن گذاشتی
چرا توی اون بقچه که دادی زینب
کنارِ کفن‌ها یه پیرهن گذاشتی

نظرات