قسم به اسماء حُسنی، به آل یاسین و طه به اشک توی چشمها، تو دستمو میگیری میدونم به یاد شبهای مشهد، نوایی رو لبم اومد چه حالی داشتم اون شب، همون مناجاتو باز میخونم من آمدم ای خدا درد خود دوا کنم رخصت بِده ای کریم تا خدا خدا کنم مِهر من، ماه من، مهربان اله من جان مولا علی بگذر از گناه من به حیدر بیا دستامو بگیر أجِرنا مِن النّار یا مُجیر... قسم به اسماء حُسنی، به حُرمت نام زهرا به قبر پنهونی که با حسرت دیدارش دلخونم قسم به عمر کوتاهش، به اشک و گریه و آهش به حرمتش تو محشر، تو دستمو میگیری میدونم شرمنده از غفلت و غرق در خجالتم محبّت فاطمهست توشهی قیامتم پُر شد از اشک غم هر شرر نگاه من جان زهرا بیا بگذر از گناه من به زهرا بیا دستامو بگیر أجِرنا مِن النّار یا مُجیر... **** از ابتدای وجودم به من نظر داری تویی که دَم به دَم از حال من خبر داری طواف کوی تو بالاتر از هزاران حج به روی گنبد خود بوسهی قمر داری صفای کربوبلا جای خود تو را اینجا صفا و منزلت و شوکت دگر داری مزاحمت نشوم حرف خود خلاصه کنم چرا که خیل گدایان به پشت در داری گدایم و نظرم سوی شاه ذوالکرم است دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است **** شکستهام پَر پرواز این ترانه تویی دلیل جوشش این حسّ عاشقانه تویی به هر که غیر شما رو زدم ندانستم تلأطم کرم و لطف بیکرانه تویی بیا، بیا پدرانه بگیر دست مرا کز سوار علی هشتمین نشانه تویی همیشه دور شدن از تو کار دستم داد حریم امن الهی در این زمانه تویی به روز حشر که هر کس به علّتی بخشند برای بخشش من بهترین بهانه تویی جهانِ بیگلِ رویت خرابهی عدم است دلم خوش است که نامم کبوترِ حرم است **** از بندهی غافل از تهجّد بگذر هر غفلتی از جانب من شد بگذر جز بار گناه نیست رَه توشهی من تو از بَدیام به خوبیِ خود بگذر