ساده بگم آقای آقاها اباالفضل

ساده بگم آقای آقاها اباالفضل

[ محمدرضا میرزاخانی ]
(ساده بگم آقایِ آقاها، اباالفضل)۲
جانیم سنه قوربان الهی، یا اباالفضل 

(قلبمه ایوونِ طلات، اباالفضل)۲
زندگیمو میدم برات، اباالفضل 
دست‌گیرِ بی دست، دستمو گرفتی 
هر موقع که زدم صدات، اباالفضل   

دینم و آئینمه، اسمِ تو تلقینمه
یا ابوفاضل فقط عشقِ تو چَپِ سینَمه 

ابوفاضل، یا اباالفضل ...

*****

خوندم روایت، باعثِ خشمِ عدو شد 
(تو جنگِ صِفِین کُلِ عالَم زیر و رو شد)۲ 

در سنِ سیزده سالگی تو میدون 
تَحتُ‌الحَنَک بستی و خیلی آسون 
اَبوشَعثا و توله‌هاشو کُشتی 
میدونِ جنگ دریاچه‌ای پُر از خون

مَغرِبِین وَ المَشرِقِین، ماتِ تو شد عالَمِین 
گفته در حقت علی، اِنَّهُ ذُخرُ الحُسِین

نظرات