راه افتاده عباس راه افتاده

راه افتاده عباس راه افتاده

[ حسین ایزدخواه ]
راه افتاده عباس، راه افتاده
چشما سمت جولانگاه افتاده
نعش نحس مارِت روی خاکا
زیر سُمّ اسب شاه افتاده

مددی ابوفاضل
به تو میگه فاطمه ولدی ابوفاضل
مددی ابوفاضل
نمیاد شبیه تو اَحدی ابوفاضل 
مددی ابوفاضل
کسی نیست مقابلت عددی ابوفاضل 
مددی ابوفاضل
پا نمی‌شه هر کسی رو زدی ابوفاضل

استادی اباالفضل
درستو پیش علی پس دادی اباالفضل
وقتی ضربه می‌زدی تو صفّین علی گفت:
بابا الحق تو خودِ استعدادی اباالفضل

نظرات