خشکی لبات زده آتیشم ... با داغت حسین ، دارم آب میشم ... آب میشم ، با غم تو عذاب میشم ... دارم خونه خراب میشم ، حسین جانم ... یادم نمیره که سرت جدا شد از قفا ... رو خاک صحرا می زدی تو دست و پا ... غریبونه مادرمونو می زدی صدا ... فدای غربتت بشم غریب کربلا ... به یاد داغ تو ، خونِ چشم ترم ... ازم گرفتنت ، غریب مادرم ... غریبونه همش می زدی دست و پا ... به پهلوهات زدن نیزه ، حرومیا ... اعتنایی نکرد به التماس من ... سرتو بد برید با حنجر از ... ***** ریختن رو سرت میون گودال ... یادم نمیره که شدی پامال ... گریونم ، رسیده به لبم جونم ... روز و شب ز تو می خونم ... حسین جانم ... دیدی چه جوری آخرش ازم گرفتنت ... منو با سلسله ، تورو رو نیزه بردنت ... یادم نمیره طعنه ها و اون جسارتا ... حرومیا رحمی نکردن حتی به پیرهنت ... به یاد داغ تو ، خونِ چشم ترم ... ازم گرفتنت ، غریب مادرم ... غریب گیر آوردنت ... کشته ی او منو خس خس حنجرت ... یادمه که چیا آوردن به سرت ... از قتلگاه اومد صدای مادرت ... له شد زیر سم مرکبا ، پیکرت ...