تنگ غروبه 2 سالار زینب

تنگ غروبه 2 سالار زینب

[ امیر برومند ]
(آه و واویلا) ٢

تنگه غروبه (٢)، سالار زینب (٢)
بازم فلک داره سر آزار زینب

او می‌دوید و من می‌دویدم
او می‌رسید و من می‌رسیدم

او می‌نشست و من می‌نشستم
او روی سینه، من در مقابل

غروب شد آفتاب نشست
شمر ولی از تنت پا نشد

غروب شد نمازش رو بست
راه حلقت رو ولی بست

یک زن تنهام چطور، شمرو ازت جدا کنم
پاشو اذون مغرب، من به کی اقتدا کنم

اگر کشتن چرا آبت ندادند
کفن بر جسم صد چاکَت ندادند

نظرات