حال منو خراب نکن

حال منو خراب نکن

[ ایمان کیوانی ]
(حال منو خراب نکن، خون به دل رباب نکن) ۲
(می‌خوای بری شهید بشی، پس دل من رو آب نکن) ۲

(دیگه داداش دمغ شدم، از غصه بی رمق شدم) ۲
(نمی‌دونم چرا به این بلاها مستحق شدم) ۲

(چقدر منو تو بی کَسیم، برای هم دلواپسیم) ۲
(امشب اگه فردا بشه، دیگه بهم نمی‌رسیم)۲

(حسین من حسین من،
ضیاء هر دو عین من...) ۳

(باید شکسته بال برم، با چادر پامال برم) ۲
(حالا نمیشه جای تو، من توی اون گودال برم) ۲

(این که بهت میگم نری، بذار حساب خواهری) ۲ 
(یکم بهم نفس بده، این نفسای آخری) ۲

(فردا بساط غارت لباس و کفش پارته) ۲
(زینبت از همین الان آماده‌ی اسارته) ۲

(حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من ...) ۳

راحت ازت نمی‌گذرن، زخمت به تن نمی‌خرن
انگشتو می‌بُرن و انگشتریتو می‌بَرن

پنجه تو گیسوت می‌کشن، نیزه تو بازوت می‌کنن
با سر زانو چند دفعه، پهلو به پهلوت می‌کنن

(پس ناله بی‌هوا نزن، مادرتو صدا نزن) ۲
(تو رو خدا جلوی من این‌همه دست و پا نزن) ۲
 
(حسین من حسین من
ضیاء هر دو عین من...) ۳

(جناغ سینه بشکنه نفس شمارش می‌کنه) ۲
ببین که زینبت داره به شمر خواهش می‌کنه

ای سنان به بدنش نیزه نزن
قرآنمه روی تنش نیزه نزن
حداقل تو دهنش نیزه نزن

نظرات