با نور علی دل به سیاهی ندهم

با نور علی دل به سیاهی ندهم

[ سید محمدرضا نوشه‌ور ]
با نور علی دل به سیاهی ندهم
جز او به ولایتی گواهی ندهم
بر درگه مرتضی گدایی عشق است
آن را به هزار پادشاهی ندهم
...
من از شوقش زمین خوردم ولی مولا بلندم کرد
همیشه «یا علی» گفتم، علی از جا بلندم کرد

چه بهتر از همین اوّل بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را

نبی فریاد زد، بر عالم و آدم مسلّم شد
علی ابن ابی‌طالب، ولی الله اعظم شد

برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست
شهادت می‌دهم جز او امیرالمومنینی نیست

شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول؟
طواف مرتضی کردید آری، «حَجُّکم مقبول»

الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی‌ها
الهی که بسوزد پنبه‌ی در گوش بعضی‌ها

وصیت می‌کنم هر کس که من مولای او هستم
بداند این علی هارون و من موسای او هستم

که عقبا بی علی فانی و دنیا با علی باقی
غدیر خُم به جوش آمد: «ألا یا ایُّهَا السّاقی!»

نظرات