اَبروی تو و تیغ بلا فرق ندارند

اَبروی تو و تیغ بلا فرق ندارند

[ میثم مطیعی ]
اَبروی تو و تیغ بلا فرق ندارند
در طرزِ شهادت، شهدا فرق ندارند

کافی‌ست که پای تو به یک سنگ بگیرد
این‌گونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند

ایام طفولیت تو عین بزرگی‌ست
در معجزه، ایامِ خدا فرق ندارند

از رحمت تو دور نبودند،سیاهان
وقت کَرم تو، فقرا فرق ندارند

پایینِ سرِ سفره‌ی تو نیز چو بالاست
در خانه‌ی تو شاه و گدا فرق ندارند

ما کار نداریم رضا یا که جوادی
در مذهب ما آینه‌ها فرق ندارند

پس زائر یاریم تَوَکّلت عَلی اللّه
ما عبد نگاریم تَوکَّلت عَلی اللّه

بیمار شدن از من و عیسی شدن از تو
لب‌تشنه شدن ازمن و دریاشدن از تو

در مهد به اثبات خودت سعی نمودی
در کودکی‌ات این همه والا شدن از تو

چهل سال پدر، چشم به راه پسرش بود
حالا یکی یک دانه‌ی بابا شدن از تو

چشمان موفق به امید تو نشسته است
پس دست شفا از تو و بینا شدن از تو

تا زائر سروِ قد و بالایِ تو باشد
جانم پسرم از پدر و پا شدن از تو

بگذار قدم‌های تو را خوب ببیند
در قامت تو جلوه‌ی محبوب ببیند

هستند کریمان دو عالم سَرِ خوانت
یک‌بار نخورده است گره کیسه‌ی نانت

اصلاً حرم شاه خراسان، حرم توست
هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت

انگار که گهواره‌ی تو عَرش زمین بود
وقتی پدر پیر تو می‌داد تکانت

تکبیر تو از داخل گهواره رسیده است
هستم اگر امروز مسلمان اذانت

از چشم پدر دور مشو گرگ زیاد است
بر این پدرت حق بده باشد نگرانت

در راه مبادا قدمت خار ببیند
آن صورتِ چون برگ تو آزار ببیند

یک روز می‌آید که می‌افتد بدن تو
لب‌تشنه بمانی و بخشکد چمن تو

یک روز می‌آید که می‌افتی و کنیزان
در خانه برقصند کنار بدن تو

ای یوسف زهرا، دل یعقوب فدایِ
آن لحظه‌ی خاکی شدنِ پیرهن تو

هرچند کلام تو در آواز شود گم
اما نزند هیچ‌کَسی بر دهن تو

پربازدید ترین مداحی واحد میثم مطیعی محرم و صفر امام جواد (ع)

نظرات