چشم کردند

چشم کردند

[ مجید رضانژاد ]
چشم کردند حسودان قمرم را چه کنم
این بلایی که غم آورده سرم را چه کنم 
تا شکستی همه جای تن من تیر کشید
تو بگو پشت و پناهم، کمرم را چه کنم
قمرم قمرم قمرم قمرم
تک و تنهاست حسین 
خود زهراست حسین 
وای تنهاست حسین 
بی سقاست حسین
همه امید رباب مشک سقاست
وای وای وای وای 
*****
تا سرت از سر نیزه به تکانی افتاد
پیش چشمان یتیمی به میانی افتاد 
چشم زینب به تو با قد کمانی افتاد
کار ما بی تو به این هرزه زبانی افتاد
قمرم قمرم قمرم قمرم
تک و تنهاست حسین 
پای گودال زدن 
رفتم از حال زدن 
مالامال زدن
سنگ بر آن تن پامال زدن
وای وای وای وای

نظرات