پاشو ابلفضل پاشو حرم در خطر افتاد

پاشو ابلفضل پاشو حرم در خطر افتاد

[ حسین ستوده ]
پاشو اباالفضل پاشو حرم در خطر افتاد
وقتی شنیدن مشک تو ریخت امید خیمه‌ها ورافتاد

چرا تن رشیدت عباس مختصر افتاده تو صحرا
پهلو شکسته، فرق خونی، چقدر گرفتی بوی زهرا

چه‌جوری تنهات این‌جا بذارم
برای تشییع عَبا ندارم

پاشو اباالفضل پاشو اباالفضل

پاشو اباالفضل نایِ سخن نداری داداش
رقیه چشم به راته برگرد، آغوشتو کم داره داداش

راحت بخواب پناه عالم، انقدر ازم نکش خجالت
پاشو اگه میخوای نبینی زینب رو تو بند اسارت

بعد تو خیمه نا‌امنه عباس
پاشو حسینت غریب و تنهاس

پاشو اباالفضل پاشو اباالفضل

ناله‌ی یا فاطمه در حرم افتاد
وای وای وای عَلم افتاد

نظرات