کمند اَبروی تو تا ابد به بندم کرد

کمند اَبروی تو تا ابد به بندم کرد

[ حسین ستوده ]
کمند اَبروی تو تا ابد به بندم کرد
غلام بودم و چشم شما پسندم کرد
زمین خورده دستانِ معصیت بودم
علامت دَم تکیه مرا بلندم کرد

اباالفضل ای کوه وفا
اباالفضل اُسوه‌ی حیا 
نرفته دست خالی از
کنارت حتی یه گدا

سردرِ حجره یه ارمنی رو
دیدم نوشته بود یا اباالفضل
می‌گفت که صبح روز تاسوعا بود
بچه‌مو داد فوری شفا اباالفضل

(اباالفضل، جانم اباالفضل)...
****
به حضرت ابوطالب می‌رسد نسبش
جهانیان همه دارند حسرت لقبش
اگر غلامیِ فرزندهای فاطمه کرد 
زِ شیر اُمِّ بنین بود این‌همه ادبش

اباالفضل ماه نِینواست
اباالفضل عشق نوکراست
تو عراق می‌گن این آقا 
مسیحِ کربلایی‌هاست

دیدم تو صحن حضرت اباالفضل 
یک زن کربلایی رو خاک افتاد
می‌گفت اُمِّ بنین شیرت حلالش
بچه‌ت بچه‌ی منو شفا داد

(اباالفضل، جانم اباالفضل)...

نظرات